چارچوبهای ارزش فعلی در ایالات متحده برای ارزیابی ارزشهای مداخلات دارویی از تحلیل اثربخشی هزینه استفاده میکنند که بهطور سنتی هزینهها و منافع مستقیم (به عنوان مثال، سالهای عمر تعدیلشده با کیفیت، سالهای عمر) را بین مقایسهکنندگان مقایسه میکند. «اغلب، این چارچوبهای ارزیابی ارزش، از دیدگاه نظام سلامت بدون در نظر گرفتن کامل منافع و هزینههای اجتماعی و گستردهتر مداخله استفاده میکنند.»
در مقاله اخیر من که در JMCP منتشر شد و با همکاری نویسندگان همکار – دکتر جیسون شافرین، آقای سیوارت دنن، خانم کلی برچ، دکتر جولی کانتر، دکتر مناکا بور و دکتر پیتر نویمان انجام شد، شواهد را بررسی و تجزیه و تحلیل کرد. گزارشهایی از مؤسسه بررسی بالینی و اقتصادی مستقر در ایالات متحده برای شناسایی درجهای که عناصر ارزشی گستردهتر (مثلاً بار مراقب، کاهش بهرهوری) ممکن است برای ارزیابی درمانهای بیماریهای مختلف مرتبط باشد.
ما پیدا کردیم
- شواهدی مبنی بر عدم تجانس قابل توجه در تعداد عناصر ارزش گستردهتر ذکر شده در گزارشهای شواهد ICER در بین بیماریها. بیماری ارثی شبکیه و بیماری سلول داسی بیشترین تعداد عناصر ارزش گسترده تری را داشتند که توسط گزارش های ICER مورد بحث قرار گرفته بودند، در حالی که بیماری های قلبی عروقی و دیابت کمترین را داشتند.
- “اگر ارزیابی ارزش تعداد زیادی از عناصر ارزش را نادیده بگیرد، درمان هایی که اثرات گسترده ای دارند ممکن است کمتر از ارزش گذاری شوند و نسبت های هزینه-اثربخشی افزایشی نامناسبی دریافت کنند. ما ارتباطی بین تعداد عناصر ارزش و نسبتهای افزایشی هزینه اثربخشی یافتیم که شواهدی را ارائه میدهد که ممکن است این مورد باشد.
- گزارشهای مربوط به بیماریهای نادر به طور متوسط عناصر بیشتری را نسبت به گزارشهای بیماریهای غیرنادر ذکر کردهاند که ممکن است بیماریهای نادر را در معرض خطر کم ارزشگذاری قرار دهد.
گنجاندن تمام عناصر ارزشی مرتبط در ارزیابی ارزش به طور مناسب تری انگیزه نوآوری و بهبود تخصیص بودجه تحقیقاتی را ایجاد می کند. تحقیقات آینده باید به منظور کمی سازی بهتر این عناصر ارزشی باشد و می تواند تکنیک های دیگری مانند MCDA را برای اولویت دادن به ارتباط این عناصر ارزشی در بین بیماری ها در نظر بگیرد.